فقط حیدرأمیرالمومنین است

نویسنده ی سایت
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

💎عدم جواز ((هو ))کشیدن درکلام امیرالمومنین علیه السلام 💎

🌷درکتاب شریف الکافی از امام باقر وامام صادق علیهما السّلام نقل شده است که فرمودند:

إنَّ أَمیرَ الْمؤْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ لَمّا فَرَغَ مِن أَهْلِ الْبَصْرَةِ أَتاهُ سَبْعُونَ رَجُلاً مِنَ الزُّطِّ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَکَلَّمُوهُ بِلِسانِهِمْ فَرَدَّ عَلَیْهِمْ بِلِسانِهِمْ،ثُمَّ قالَ لَهُمْ:إنّی لَسْتُ کَما قُلْتُم أَنَا عَبْدُاللَّهِ  مَخْلُوقٌ،فَأَبَوْا عَلَیْهِ وَقالُوا:((أَنتَ هُوَ)).فَقالَ لَهُمْ:لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا وَتَرْ جِعُلوا عَمّا قُلْتُمْ فِیَّ وَتَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَ لَأَ قْتُلَنَّکُمْ!فَأَبَوْا أَنْ یَرْ جِعُوا وَیَتُوبُوا،فأمَرأنَْ تُحْفَرَ لَهُمْ آبارُ فَحُفِرَتْ ثُمَّ خَرَقَ بَعْضَها إِلی بَعضٍ ،ثُمَّ خَمَّرَ رُءُوسَها،ثُمَّ أَُلْهِبَتِ النّارُ فی بئْرٍ مِنْها لَیْسَ فیها أَ حَدُ مِنْهُمْ،فَدَخَلَ الدُّخانُ عَلیْهِمْ فیها فَما تُوا.((📗الکافی جلد7صفحه259حدیث 23))'🌷

 🔮چون امیرالمومنین علیه السلام از اهل بصره (یعنی جنگ جمل)فراغت یافت،هفتادنفر ازقوم ((زُط)) (سیاه پوستان هندی )خدمت مولاآمدندوبه حضرت سلام کردندوبازبان خویش باایشان سخن گفتندوحضرت بازبان خودشان پاسخ آنان راداد،سپس فرمود:من چنان که شماگفته اید(وباوردارید)نیستم،من بنده آفریده شدهٔ  خداهستم.آنان انکارورزیده وگفتند:((أَنْتَ هُو)) تو او (یعنی خدا) هستی،حضرت فرمود:اگر (این سخن را)پایان ندهیدواز (اعتقادبه)آنچه درباره من گفتید(به سوی حق)بازنگردیدوبه درگاه خداوند عزّوجل توبه نکنید،(منِ علی)شمارا می کُشم.امّا آنان ازبازگشت وتوبه امتناع ورزیدند.مولادستوردادکه برای آنان چاه های کنده شود.سپس برخی رابه برخی دیگر راه دادندوایشان رادرون آن انداخته ورویش راپوشاندندودریکی ازچاه ها که هیچ یک ازایشان درون آن نبود،آتش افروختندوبدین سبب دودبرایشان واردشدومُردند.َ  توضیح اینکه ((هو))اسم ساحت قدس ربوبی بوده واسم ذات ((اللّه))است وچنانچه می بینیم اینجا نیز مولا اتمام حجّت فرمودند وبه روشنی اعلام داشتند که سزای این اعتقاد،اعدام است وچون آنان ازتوبه امتناع کردند،امام بی درنگ حکم را اجرا فرمود.این حدیث شریف درکافی،رجال کشّی،الأمالی طوسی وکتاب های معتبر بسیار دیگری آمده است.

اما ((هو))خواندن امیرالمومنین علیه السلام،مربوط به 13قرن پیش نیست،امری قدیمی ونادر وتمام شده نیست،زمان آن حضرت وجود داشته اکنون نیز وجود دارد،متأسّفانه دربرخی مجالس که بنام اهل بیت علیهم السلام برگزار می شود،((هو یاعلی مدد))((علی هو))((حسین هو))و...می گویند.منشأ این باورها چیزی جز اندیشه های آلوده به غلو وانحراف نیست.

وقتی امام صراحتاً این باور را رد می کند،قائلین آن را کافر می داند وحکم اعدام را برای آنان جاری می کند،دیگر منتظر چه هستیم؟ آیاحجّتی جز قول وفعل امام معصوم وجود دارد؟ معتقد ومعترف هستیم که اگر تنها یک دلیل برصحّت این باور وجود داشت،اما هرگز قائلین به خدای خویش را اعدام نمی کرد،بنابراین هیچ عنوان نمی توان قول وفعل امام را تحریف واعتقاد به چنین باوری راتوجیه نمود،ضمن اینکه فرمایش امام،برای گذشته نیست،کلام امام،زمان برنمی دارد....

شیعیان مولا،گوش به فرمان حضرت هستند،چشم به دهان مبارک امام دوخته اند تا آنچه امر فرماید،انجام دهند،اگر ما می خواهیم خود را درجایگاه والای شیعیان ومحبین مولا قرار دهیم،باید طوری عمل کنیم که مولا برما نظر لطف اندازد،نه اینکه از شنیدن سخنان ما رنج کشیده،قلب نازنینش جراحت برداردونظر مرحمت وکرامتش را از ما بگرداند،باید چنان عمل کنیم که امام از ما راضی گردد،نه چنان که خودمان از گفتار وکردار خویش راضی باشیم،امام مارا مسلمان وشیعه بنامد،نه اینکه خودمان ،خود را مسلمان وشیعه بخوانیم وبدانیم.

نظرات  (۴)

۰۸ تیر ۹۹ ، ۰۰:۰۱ محمد جواد اژدری

خیلی مفید و عالی بود ..... بر صوفیه لعنت

سلام علیکم

 

اگر در هو کشیدن امیرالمومنین را مثال خلق بی نقص خدا بدانیم حکمش چیست؟

 

در بعضی هیئت ها مردم از سر جهل و نادانی امام علی علیه السلام را هو(خدا) میدانند اما بعضی منظور به نشانه خدا بر روی زمین هو میکشند از طرفی دیگر هو یکی از صفات خداوند است و گفتنش ثواب هم دارد اما نکته دیگر خود مولا علی در جنگ صفین فرمود: (ما لله آیه اعظم منی) یعنی :( خداوند نشانه و آیتی بزرگتر از من ندارد) 

پس با وجود چنین استدلال هایی حکم هو کشیدن چیست؟

چیزی که بدان علم نداری ساکت شو، چیزی که در مورد این حدیث نمیدانی نگو، اینجا مقام الوهیت نسبت داده شده، و این برخورد شد

 

کلمه "هُوَ" در زبان عربی هم می‌تواند ضمیر اشاره باشد و هم در برخی موارد به عنوان اسم خداوند به کار رود. برای تشخیص معنای آن، باید به context یا سیاق کلام توجه کرد.

هُوَ به عنوان ضمیر اشاره:

 * ضمیر غائب مفرد مذکر: در بیشتر موارد، "هُوَ" به عنوان ضمیر غائب مفرد مذکر به معنای "او" به کار می‌رود و به شخص یا چیزی که در مورد آن صحبت می‌شود و حاضر نیست، اشاره می‌کند.

هُوَ به عنوان اسم خداوند:

 * در برخی آیات قرآن و ادعیه، کلمه "هُوَ" به ذات اقدس الهی اشاره دارد و به عنوان یکی از اسماء حُسنی (نام‌های نیکوی خداوند) به کار می‌رود. در این حالت، "هُوَ" دلالت بر هویت غیبی و ذات احدیت خداوند دارد که فراتر از درک و تصور انسان است. به همین دلیل، گاهی از "هُوَ" به عنوان "اسم اعظم" نیز یاد می‌شود.

 

در این آیه، "هُوَ" به عنوان ضمیر اشاره به کار رفته است و معنای "آیا آن [وعده عذاب] راست است؟" را می‌رساند.

برای تشخیص دقیق معنای "هُوَ" در هر آیه یا عبارت، توجه به موضوع سخن و مرجع ضمیر بسیار مهم است. در مواردی که "هُوَ" به دنبال اسم "الله" یا صفات الهی دیگر می‌آید، معمولاً به ذات خداوند اشاره دارد. اما در سایر موارد، به عنوان ضمیر اشاره به کار می‌رودهو ضمیر مفرد غایب است. به معنای (او). این ضمیر در ابتدا برای اشاره به ذات پروردگار استعمال میگردید. اما در مرور زمان با استعمالات قرآنی و حدیثی علاوه بر ضمیر اشاره، کم کم تبدیل به اسمی از اسمای خداوند شد. آن هم نه یک اسم معمولی بلکه اسمی دارای عظمت و بار بسیار بالای معنوی. شکی نیست در آیات و اذکار بلند اسلامی از کلمه ی هو استفاده های فراوانی شده است. به عنوان نمونه خداوند در سوره ی توحید در ابتدا با کلمه ی هو خود را معرفی فرموده : (قل هو...) . یا در ذکر بلند توحید اینگونه خدا را به وحدانیت معرفی کرده که: (الله لا اله الا هو) . یا اهل بیت خدا را اینگونه معرفی کرده اند که:( یا من لا یعلم ما هو الا هو). در اذکار خاص مولا علی و امام حسین در اوج نبرد هم آمده که این ذکر را میفرمودند: (یا هو یا من هو یا من هو لیس الا هو)..پس آنچه بر هر اهل تحقیقی روشن است این است که گفتن ذکر هو فی نفسه نه تنها مانعی ندارد بلکه دارای ثواب است زیرا تکرار هو تکرار اسمی از اسمای خداوند است. و آثار معنوی فراوان برای گوینده دارد.

 

مرحوم علامه ی طباطبایی مفسر و حکیم بزرگ در تفسیر المیزان جلد 2 صفحه ی 501 در ذیل آیه ی 255 سوره ی بقره میفرمایند: ( در معنای جمله ی الله لا اله الا هو، ضمیر هو به الله برمیگردد که گفتیم ذات شامل همه ی کمالات است لکن چون در اثر کثرت استعمال ، نام خدای تعالی شده تنها بر ذات دلالت میکند).

 

آری کلمه ی هو در اصطلاح عرفا عبارت است از :( مقام ذات خداوند که شامل همه ی کمالات وجودی است ، عرفا ذات را غیب الغیوب می نامند ).

 

 اما سوال اینجاست که گاهی دربعضی از جلسات دینی افراد با شنیدن فضایل مولا علی این ذکر را میگویند . این کار چه حکمی دارد؟!

 

 

هو کشیدن در چنین مواقعی از دو صورت خارج نیست:

 

اول اینکه مولا علی را از آن جهت که مظهر اعلای نظام آفرینش و تجلی خداست میبیند و با هو کشیدن در واقع از تجلی قدرت خداوند ستایش میکند که در این صورت مانعی ندارد. و بلکه از افضل قربات است. که معمول افراد هم از هو کشیدن این نیت را دارند.

 

دوم آنکه مرادش از هو کشیدن، خود مولا باشد آن هم به صورت استقلال از خداوند. به عبارت دیگر مولا علی را جدا از خدا صاحب این مقامات بداند و با هو کشیدن در واقع به دنبال تایید مقامات مولا علی آن هم نه به صورت تجلی خداوند بلکه به صورت مستقل از پروردگار باشد که این امر خلاف شرع است و گوینده ی این هو مشرک است. البته بسیار کم و نادرند کسانی که چنین نیتی داشته باشند

 

 

 

توضیح آنکه : شکی نیست که امام و حجت خدا آن هم سید الاصیا مولا امیرمومنان آیه و نشانه ی تمام نمای خداوند است. و برای اثبات این مطلب، هم برهان اقامه شده و هم ادله ی قرآنی و روایی فراوان که در جای خودش بیان شده است. به عنوان نمونه مولا علی در جنگ صفین فرمود: (ما لله آیه اعظم منی) یعنی :( خداوند نشانه و آیتی بزرگتر از من ندارد). گویی بزرگترین تجلی خدا در عالم وجود امام معصوم است.

 

اکنون کسانی که باشنیدن فضایل مولا علی هو میکشند اگر در واقع از جهت فضایل مولا علی به عنوان نشانه ی خدا هو میکشند که معمولا هم همینطور است، کارشان عین توحید است و ذکر خداست. پس نه تنها مانعی ندارد بلکه از افضل قربات است. اما اگر با هو کشیدن ، مولا علی را جدا از خدا و قدرتی در مقابل پروردگار میدانند این کار خلاف شرع است و شرک و حرام است.به عنوان نمونه وقتی کسی یک کشتیگیر قوی را میبیند که با قدرت تمام رقیب را به زمین میکوبد فورا این تماشاچی فریاد تکبیر میزند. و هیچ کس او را مشرک نمیدانند و تکبیر گفتن او را حرام نمیداند . زیرا همه میدانند که او این کشتی گیر را خدا نمیداند . بلکه از دیدن قدرت او که تجلی خداوند است لذت برده و تکبیر گفته است.

 

 

 

 نکته: اما تنها مانع جواز این کار این است که عده ای اشکال کرده اند که هو کشیدن چون رسم و عملکرد صوفیه است پس انجام آن باعث تشبه ما به صوفیه گردیده و حرام است.

 

 

اما پاسخ این اشکال روشن است. زیرا:

 

اولا همانطور که گذشت هو گفتن منشا قرآنی و روایی دارد. و گویندگان آن هیچ کاری به صوفیه و تقلید از آنان ندارند. همانگونه که مولا علی و امام حسین این ذکر را گفته اند.

 

ثانیا اساسا هر نوع شباهتی به صوفیه و حتی کفار حرام نیست. بلکه شباهتی که با نوعی تقلید و تبلیغ برای آنان باشد حرام است. باید به این مطلب دقت بیشتری شود. وگرنه آنان خیلی کارها انجام میدهند که ما هم انجام میدهیم و هیچ فقیهی حکم به حرمت نکرده است. معلوم میشود که هر نوع شباهتی حرام نیست.

 

 

 

نتیجه اینکه هو گفتن دارای ثواب است . و عین توحید میباشد. و مانعی هم ندارد. زیرا این جماعت با هو گفتن، مولا علی را خدا نمیدانند بلکه تجلی بزرگ خدا میدانند . و قصدشان هم تشبه به صوفیه نیست و حتی اکثر آنان از این کار صوفیه بی خبرند.

 

البته به مومنین پیشنهاد میکنیم که با شنیدن فضایل مولا علی و ایجاد شور و شعف از فضایل مولا سعی کنند از کلماتی استفاده کنند که حتی این شبهات را همراه نداشته باشد و پاکتر و شفافتر باشد.

هو یا امیرالمومنین حیدر مدد

 

قال رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم :ان لنا مع الله حالات هو فیها نحن و نحن هو.و هو هو و نحن نحن.

همانا برای ما با خدا حالتی است که ما اوییم و او ماست مع ذلک ما ماییم.او او

 

اللمعة البیضاء62.کلمات مکنونه فیض کاشانی30.مشارق الانوار علامه برسی75

 

هو قرآن ناطق

 

در جواب آن دسته از عزیزانى که مخالف هو کشیدن هستند

 

که بدون علم و دانایی از خودشان فتوا میدهند و می گویند هو کشیدن حرام است و متشابه به کار صوفیه میباشد

 

اولا خیلی از کار های صوفیه همانند کارهای شیعیان اثنی عشر است پس این دلیل نمیشود. چون ما هو میکشیم عمل هو کشیدنمان حرام است

 

نه خیر این طور نیست

 

 

 

و اما

 

 

 

مقام اسم الإسم:

 

ه

 

از آنجا که رابط میان هر چیز با خداوند متعال ذوات مقدسه ی اهلبیت علیهم السلام میباشد و هیچ چیز و هیچ کس بدون ایشان با خدای متعال مرتبط نیست (بصائر الدرجات ص 26 ح 3 و ح 4 :قال ابو عبدالله علیه السلام :أبی الله أن یجری الإشیاء الا بالأسباب.... ذلک رسول الله و نحن.

 

 

امام صادق صادق علیه السلام فرمودند:خداوند متعال ابا نموده است از این که کارها را بدون اسباب انجام دهد ، و آن اسباب ،رسول خدا صلوات الله علیه و ما اهلبیت علیهم السلام هستیم

 

نقش اسامی پروردگار همان نقش اسامی خود ایشان است که آینه ی ذات منورشان هستند.و به عبارت دیگر:

 

در اینجا یک مقام اسم داریم و یک مقام اسم الإسم:

 

مقام اسم الإسم همین الفاظی است که آنها را برای خدای متعال به کار میبریم.

 

و مقام اسم همان مقام نورانیت اهلبیت علیهم السلام است که خود،اسم است برای ذات مقدس الهی

 

و میدانیم که اسم در لغت یعنى علامت و نشانه ،و به خاطر وجود همین مقام اسم است،که اهلبیت علیهم السلام را اسماء الحسنی نامیده اند و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام میفرمایند: 

 

( أنا اسم الله الرضی )

 

یعنى :

 

من اسم مرضی پروردگار هستم (مصباح الزائر ص 146 السطر 7)

 

 

و. أنا اسم الله العلی یعنی :

 

من اسم بلند مرتبه ی پروردگار هستم ( المناقب {کتاب عتیق} ص 114. السطر الأخیر { خ. ل } )

 

و امام صادق علیه السلام نیز تصریح فرمودند به اینکه:

 

هوالمعنی و نحن أسماؤه :

 

یعنى خداوند معنا ،، و ما اسم هائی هستیم که بر این معنا دلالت مى کنیم.(صحیفة الأبرار. ج 2 ص 366 سطر ما قبل الأخیر. (عن کتاب للخصیبی فی أحوال الأئمة و دلائلهم )

 

و معلوم است که مراد از اسم در این موارد الفاظ محمد و علی و فاطمه حسن و حسین علیهم السلام و ..... نیست. بلکه مقامی است که فوق آن مقامی متصور نمی باشد

 

و قابل ذکر است که این بحث در مورد قرآن که کاملترین کتاب آسمانی است نیز ساری و جاری است ؛ بدین معنا که آیات قران نیز تنها آینه ای هستند. برای نشان دادن مقام و منزلت اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام و حقیقت قرآن چیزی جز ذوات مقدسه ی محمد و آل محمد ص که همگان ناگزیر به شناخت و اطاعت از آنها میباشند - نیست، و بر همین اساس است که ....

 

 

و اما مقام لاهوتیت : هو

 

لفظ {هو} از جمله الفاظیست که از این قائده مستثنى نمى باشد یعنى این لفظ نیز مانند سائر اسماء الهی،خواهی نخواهی بر مقام اسم الله که مخصوص اهلبیت علیهم السلام است. دلالت می نماید و پر واضح است که {هو} کشیدن پس از شنیدن نام اهلبیت علیهم السلام خصوصا نام مبارک حضرت رحمت الله العظمی اسدالله لسان الله وجه الله قلب الله سر الله عین الله ید الله روح الله دین الله ثار الله حزن الله کرم الله باب الله عشق الله حب الله اسم الله عزن الله کلمة الله علم الله آیت الله سیف الله فضل الله نفس الله حجت الله ولی الله ذات الله نور الله حجاب الله حلم الله ارادت الله فرج الله حبل الله غضب الله قدرت الله غیرت الله مظهر الله یعسوب الله شجاع الله مشیت الله آیت عظمى حبل الله المتین یعسوب الدین شجاع الدین غالب الی ال اعداء ،مظهر العجائب علی بن ابی طالب حضرت (امیرالمؤمنان )امام علی علیه صلاة و السلام. اشاره به مقام اسم الإسمى ایشان است که آینه مقام ذات و لاهوتیت پروردگار عالمیان می باشد .در نتیجه غالی شمردن کسانیکه این لفظ را براى مولای خویش امیرالمؤمنین علی علیه السلام بکار میبرند امری استنادرست و ناشی از جهالت به مقام اسم الأسمی ایشان.حضرت مولا امیرالمؤمنان امام علی علی بن ابی طالب سلام الله علیه فرمودند: أنا اصغر من ربی بسنتین (من از خداوند دو سال کوچکتر هستم) مستدرک الصفینة البحار ج 6 ص 285. بحار الانوار مؤسسه الوفاء بیروت سال 1404 ه ق جلد 38 صفحه 278

 

.بر منکر روایت صحیح السند اهلبیت علیهم السلام لعنت

 

مولا امیرالمؤمنین حضرت على بن ابی طالب سلام الله علیه فرمودند؛اولین مخلوق خداوند نور من بود ،سپس تمام اشیاء برای نور من سجده کردند و 700 سال در حال سجده بودند. شرح الشمائل المحمدیه ج 1 ص 49 و لوامع الأنوار فألکوکب الدرى ج1 ص13اهل بیت علیه السلام معانی و مظاهر خداوند

 

امام باقر - صلوات الله علیه و روحی فداه- خطاب به جابر(در یک خطبه طولانی) فرمود:

 

((أمّا المعانی، فنحن معانیه و مظاهره فیکم، اخترعنا من نور ذاته و فوض إلینا أمور عباده، فنحن نفعل بإذنه ما نشاء و نحن إذا شئنا شاء الله و اذا اردنا اراد الله))

 

اما معنی خداوند : پس به تحقیق ما معنی اوییم و مظهر او در بین شماییم ، ما را از نور ذاتش آفرید ، و امور بندگانش را با مد واگذار نمود، پس ما به اذن او هر کاری بخواهیم انجام میدهیم و اصلا هر گاه ما بخواهیم او میخواهد و همچنین وقتی که ما اراده کنیم خداوند اراده میکند.

 

إلزام الناصب،حائری الیزدی

جلد1 صفحه 46فقط مست شو

 

داود بن کثیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:

 

 

«نحن الصلاة و نحن الزکات و نحن الحج و نحن البلدالحرام و نحن کعبۀ الله و نحن قبلۀ الله و نحن وجه الله»

 

ما نماز هستیم و ما زکات هستیم و ما حج هستیم و ما مکه هستیم و ما کعبه خدا هستیم و ما قبله ی خدا هستیم و ما وجه الله هستیم

 

بحار الانوارجلد 24 صفحه303الإمام الهادی علیه السلام :

 

 

نَحنُ الکَلِماتُ الَّتی لا تَنفَدُ ، لا تُدرَکُ فَضائِلُنا

 

الاختصاص : 94 ، تحف العقول : 479 وفیه

 

«نحنُ کلماتُ اللّهِ التٖی لا تُنْفَذ ولا تُدرَک فضائِلُنا»

 

کلاهما عن موسى المبرقع فی مسائل یحیى بن أکثم عنه علیه السلام ،

المناقب لابن شهرآشوب : 4/ 404 ، الاحتجاج: 2 / 499 / 331 من غیر إسناد .

 

 امام هادى علیه السلام :

ما کلمات (خدا) هستیم که پایان نمى پذیرد و فضیلتهاى ما درک نمى شود.امام صادق(علیه صلاه والسلام) در تفسیر « وَ یَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ » فرمودند: « نَحْنُ وَجْهُ اللَّه‏.ماییم وجه الله» (بحار الأنوار،ج‏24،ص192)اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام با خدا هیچ فرقی ندارند جز اینکه خدا خالق آنهاست و آنها مخلوق خدا هستند

 

فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِکَلِمَاتِکَ وَ أَرْکَانا لِتَوْحِیدِکَ وَ آیَاتِکَ وَ مَقَامَاتِکَ الَّتِی لا تَعْطِیلَ لَهَا فِی کُلِّ مَکَانٍ یَعْرِفُکَ بِهَا مَنْ عَرَفَکَ >>> لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ فَتْقُهَا<<< و رَتْقُهَا بِیَدِکَ بَدْؤُهَا مِنْکَ و عودها إلیک اعضادّ

 

 

ترجمه: پس آنان را قرار دادی معادن کلماتت و پایه های توحیدت،و آیات و مقاماتت که تعطیلی برای آنها در جایی نیست،تو را با آنها شناسد هرکه بشناسدت،>>>بین تو و آنها هیچ فرقی و تفاوتی نیست جز اینکه ایشان بندگان و مخلوق شما هستند( یعنی هیچ با شما ندارند جز اینکه شما خالق آنها هستید و آنها مخلوق شما) <<< که بازو بسته شدن کارشان به دست توست آغازشان از تو و انجامشان به جانب توست،

 

( مصباح المتهجد صفحه 803 . اقبال الأعمال صفحه 646. البلد الأمین صفحه 179 .المصباح( للکفعمی) صفحه 529 .بحار الانوار جلد95 صفحه392.مفاتیح الجنان اعمال مشترک ماه رجب)ائمة اطهار حقیقتا هو هستند

 

1قال الصادق علیه السلام:لنا مع الله وقت هو نحن فیه هو فیه نحن فنحن هو'جوامع الکلم ج1ص324

2:قال امیرالمومنین:لنا مع الله وقت'نسخه ای حالات'هو فیه نحن و نحن هو و نحن نحن و هو هو'جوامع الکلم ج1ص296

امام باقر:رجز عمار یاسر در جنگ صفین هو یا امیرالمومنین'بحار الانوار

3:قال امیرالمومنین فی خطبة القهاریه:انا هو انا من لا هو الا هو

انا هو انا من لایعلم ما هو الا هو انا هو انا من لیس هو الا هو انا هو انا من لا یخلق الا هو انا هو انا من لایرزق الا هو..اول خطبه انا معبود محمد و محمد معبودی:مناقب الحقمعبودی:مناقب الحق

4:قال النبی:لی مع الله وقت لایسعنی ملک مقرب و لا نبی مرسل انا فیه هو و هو انا:شرح الخطبة التطنجیه سید کاظم رشتی

5:فی حدیث الانزعیةقال الصادق:..یا مفضل صورة الانزعیه التی قالت ظاهری امامة و ولایة و باطنی ربوبیة لایدرک لا هی الا هو و لا هو غیرها...صحیفة الابرار نیر بروجردی ج1بنقل از محقق حلی

6:عن الهادی...قال الصادق علیه السلام:لنا مع الله حالات نحن فیها هو و هو فیها نحن....ناسخ التواریخ مجلدات امام هادی ج10ص59

7:قال النبی:إن لنا مع الله حالات هو فیها نحن و نحن هو مع ذلک هو هو و نحن نحن مشارق الامان و لباب الایمان برسی ص75چاپ بیروت

8:قال الله و عنده مفاتیح الغیب لا یعلمها بعد الا هو قال امیرالمومنین:انا عندی مفاتیح الغیب لا یعلمها بعد رسول الله الا انا مشارق الانوار الیقین

9:قال امیرالمومنین:انا هو فی اللاهوت خطبه را کامل سوا میفرستم

مناقب الحق

10:قال الصادق علیه السلام:...فلا اله الا حقیقة امیر المؤمنین کتاب الواحدة ص74

11:پیغمبر فرمود وقتی بعرش رسیدم خدا اینگونه خطابم کرد:یا من انا انت و انت انا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی